نويسنده: روح اله شريعتي




 

 انديشه ي سياسي سيّد محمد کاظم يزدي

در اين مقاله به سلسله مباحثي در مورد حيات سياسي و چگونگي زندگي با حکومت هاي جائر در برخي از کشورهاي اسلامي حاکم اند و بي ترديد مکلف مجبور به زندگي تحت حاکميت آنان است، لذا بايد چاره اي انديشيد. در اين عرصه، متفکران اسلامي با بحث موضوعاتي همچون تفاهم و اتحاد کشورها، تعامل فرد با حاکميت، هجرت و جهاد و... به اين مهم و مسائل جانبي آن پرداخته اند. بي ترديد، راه چاره را بايد مکلف با توجه به اوضاع و احوال فردي و اجتماعي و عوامل زماني و مکاني تشخيص داده، راه خويش را بيابد. در اين جا به برخي از اين موضوعات مي پردازيم.

1. تفاهم و اتحاد دولت هاي اسلامي

در بحث از اوضاع زمانه، وضعيت جهان اسلام و خطر حمله کفار و بيگانگان به کشورهاي اسلامي به خوبي بحث شد. حال بايد متذکر شويم که در آن عصر، ضعف دولت هاي اسلامي و عدم لياقت حاکمان اين کشورها و آمادگي قدرت هاي خارجي براي حمله به کشورهاي اسلامي و مستعمره ساختن آنها انگيزه ي ايجاد وحدت بين کشورهاي اسلامي و مستعمره ساختن آنها انگيزه ي ايجاد وحدت بين کشورهاي اسلامي را دو چندان کرده بود، به علاوه اين اتحاد يا تفاهم نتايج ديگري را نيز براي دولت ها و ملت ها به دنبال داشت. سيد يزدي به عنوان مرجع صدها هزار مسلمان مي بايست در اين زمينه فکري مي انديشيد و در سايه تفاهم و اتحاد دو دولت اسلامي يعني ايران و عثمان، مسلمانان را در نيل به اهداف بلند اسلام ياري مي داد. بديهي است که در اين راستا ايشان بايد اهداف کلي و مشترکي را در نظر مي گرفت: اهدافي که هيچ مسلماني جز آنها را نمي خواست و براي همه منفعت داشت.
سيد يزدي در نامه اي به سفير ايران در عثماني (1) پس از توصيه اکيد به لزوم ايجاد تفاهم و روابط دوستانه فيمابين دولتين، اهداف خويش را از اين امر در سه عنوان کلي خلاصه کرد که عبارت اند از « قوام بقاي شريعت مقدسه، اعلاي کلمه طيبه اسلاميه و عزت و آسايش نوع مسلمين ». بديهي است که همه مسلمانان اين عناوين را از اهداف عاليه ديني خود شمرده، خود را در نيل به آن ها مسئول مي دانستند. سيد نيل به اين اهداف را « متوقف و منوط به استحکام تساعد ( همياري ) و تعاضد ( هم پشتي و کمک ) و تحاب ( دوستي طرفيني ) » و تعاهد ( هم پيماني ) دانسته و معتقد بود که از نتايج اوليه و کلي اين اتحاد، « معموري کافه ي بلاد اسلاميه و آسايش عباد خواهد بود ».وي در راستاي اين اهداف اقداماتي را انجام داد که از جمله آنها موارد ذيل است:
1. ارسال نامه به سفير ايران در عثماني به عنوان بهترين عنصر در ايجاد چنين رابطه اي و توصيه اکيد به وي بر ايجاد رابطه دوستانه بين دو کشور؛
2. توصيه به مخالفان حکومت عثماني در عراق مبني بر دست برداشتن از مخالفت ها، و پرداختن به جهاد با انگليس به عنوان ضرورتي اوليه و مشترک براي کشور؛ (2)
3. کمک هاي مختلف انساني، مادي و معنوي به حکومت عثماني در عراق براي مقابله با اشغالگران.
4. صدور فتواي وجوب جهاد و بسيج نيروهاي شيعيان براي ياري در جنگ.
بديهي بود که بهره هاي اين گونه تفاهم ها عايد مردم و دولت دو کشور مي شد. سيد يزدي در پرتو اين تفاهم ها توانست از ظلم و اجحاف هاي عثماني ها نسبت به شيعيان عراق بکاهد که اين امر يکي از خواسته هاي ايشان به شمار مي رفت که در نامه به سفير بر آن تأکيد دارد: « در اين اوقات، مأمورين دولت عِليّه عثمانيه با نهايت تشديد جمعي خسته دلان بيچاره را مشوش الخاطر نموده ». ايشان به واسطه حاکمان ايران از عثماني ها خواست تا روابطي مسالمت آميز با شيعيان داشته باشند. در همين راستا بود که حمله عثماني ها به شيعيان حلّه و قتل و غارت آن شهر مهار شد، شيعياني که در بند عثماني ها بودند با وساطت سيد آزاد شدند و رفتار عثماني ها نسبت به شيعيان و به خصوص ساکنان شهرهاي مقدس به نرمي گراييد. تأثيرات بين المللي اين گونه تفاهم ها نيز روشن است، زيرا اتحاد دو کشور دشمن را در معرض ضعف قرار داده، خيال اشغال و تجاوز را از سرش بيرون مي کند؛ البته متأسفانه اين تفاهم ها آن گونه که سيد مي خواست به انجام نرسيد. اين موضوع را مي توان يکي از سياست هاي استراتژيک ايشان براي کاستن ظلم حاکمان و مقابله با حمله احتمالي بيگانگان به شمار آورد.

2. تعامل با حاکم جائر

در بحث از قاعده ي حرمت اعانه بر اثم، ديدگاه سيد يزدي در خصوص حرمت کمک به ظالم و حتي استعانت از او روشن شد. اين ديدگاه که همان ممنوعيت کمک به ظالم است، مورد اتفاق نظر همه فقيهان و انديشوران مسلمان مي باشد. با اين حال بايد گفت که کمک به ظالم و استعانت از او با اين که در نگاه اول حکم اولي حرمت را دارد، در نگاه هاي ديگر و به دلايل مختلف گاه حکم ثانوي جواز را همراه دارد به عبارت ساده تر، حکم حرمت گاه به دلايلي استثنا زده مي شود. اين موارد استثنا همان موارد تعامل با جائر است که عوامل و دلايلي همچون حفظ خون مسلمان، حفظ کشور اسلامي و حفظ دين اسلام دارد. همه اين موارد بر اساس اعمال قاعده ي تقويم اهم بر مهم و مصلحت مجوز ارتباط با حاکم جائر مي باشد. تعامل با ابزارهايي نظير کمک به حاکم و دستگاه جائر، حمايت از حکومت جور، پذيرش خواسته هاي حاکمان، عدم مقابله با دستگاه و جلوگيري از شورش عليه حاکم صورت مي گيرد. تقيه نيز يکي از روش هاي تعامل با جائر است که در بحث از قواعد فقهي به تفصيل به آن مي پردازيم. گفتني است که گاه تعامل با جائر با هدف به کارگيري قدرت او به عنوان ابزاري براي رسيدن به هدفي بزرگ صورت مي گيرد که اين امر نه تنها جايز بلکه لازم و واجب مي باشد.
آية الله سيد محمد کاظم يزدي در مواردي که به تعامل با حاکم جائر پرداخته، اهدافي را در نظر داشته که در اين جا به توضيح برخي از آنها مي پردازيم:

1. جلوگيري از هرج و مرج در کشور اسلامي:

گفتيم که انتظام غالبي کشور يکي از دغدغه هاي سيد يزدي به شمار مي رفت؛ يعني وي بر آن بود که از هرج و مرج در کشور جلوگيري کند و در موارد، مختلف به مردم عدم ايجاد هرج و مرج و پيروي از حاکمان، و به شاه و سران حکومت حسن سلوک با مردم را توصيه کرده است؛ براي مثال، در ابتداي نهضت مشروطه هنگامي که صدراعظم و حاکم تهران به قتل، تبعيد و زنداني مردمي که از ظلم و اجحاف به اعتراض برخاسته بودند اقدام کردند. سيد و آخوند خراساني در نامه اي سران را به حسن سلوک با مردم و جلوگيري از ظلم و اجحاف، و مردم را به بردن عرايض و شکايات نزد شاه توصيه کردند. در اين نامه، شاه نگهبان ايران و مردم آن و عمال متجاوز وي دشمن شاه و مردم شمرده شده است و به طور غير مستقيم سران را از انجام اين گونه اعمال برحذر داشتند و سرانجام، شاه وادار به عزل صدراعظم و حاکم تهران مي شود.

2. جلوگيري از نابودي اسلام و نفوذ بيگانه به کشور:

سيد يزدي به هنگام اشغال ايران به دست دو قدرت روس و انگليس به حمايت از حکومت وقت ايران که مشروعيتي براي آن قائل نبود، اعلام جهاد نمود و در اعلاميه اي خطاب به عموم، جهاد عليه مهاجمان را واجب کرد. (3) در جريان جنگ جهاني اول نيز که انگليس به عراق حمله کرد، سيد با وجود اين که مشروعيتي براي حاکم دست نشانده عثماني بر عراق قائل نبود، ولي به حمايت از حکومت اعلام جنگ داد و با تمام توان به مبارزه با دشمنان حکومت ( اشغالگران ) پرداخت.

3. نجات مسلمانان:

سيد محمدکاظم طباطبائي گاه از مقام خود براي نجات مسلماناني که در بند حکومت جور بودند، استفاده مي کرد و با نامه نگاري به حاکم که خود نوعي تعامل با او بود درخواست استخلاص زندانيان را مي کرد هم چنان که در جريان زنداني ظالمانه برادران حاج سکّر - که از سران يکي از قبايل عراق بودند - با نامه اي به خليفه عثماني موجبات استخلاص آنان را فراهم ساخت و از اين آزادي براي مقابله با دشمن بيگانه بهره برد. از اين مهم تر، ارتباط ايشان با حکام انگليسي عراق پس از اشغال آن کشور بود، چه اين که با اين ارتباطات خصومت و ددمنشي آنان را نسبت به مسلمانان به حداقل مي رساند و همين ارتباطات بود که نجف را از محاصره انگليسي ها نجات داد و از کشتار مسلمانان در اين شهر جلوگيري کرد. به گفته مرحوم نجفي قوچاني، سيد طعنه هاي دوستان را به جان مي خريد و براي دفع مفاسد انگليسي ها عليه مسلمين با آنها ارتباط برقرار مي ساخت. (4)

4. احقاق حق:

به اعتقاد سيد يزدي اگر گرفتن حق جز با ترافع و عريضه نويسي نزد جائر انجام نشود اين امر جايز مي باشد. ايشان تصريح مي کند که : « اقوي جواز رجوع به حاکم جور است براي استيفاي حق، بنابراين اگر گرفتن طلبي که با آن فرد براي حج مستطيع مي شود از بدهکاري که موقع پرداخت بدهي اش رسيده و نمي دهد تنها به رجوع به حاکم جور ميسر باشد، اين امر لازم است ». (5) به طور کلي، مي توان گفت که سيد در راستاي اهداف دراز مدت و کوتاه مدت تعامل با جائر را اهم دانسته و آن را بر حرمت اعانت بر اثم مقدم داشته است.

3. هجرت

هجرت را مي توان عکس العمل فرد در مقابل حاکميت ها و يا برخي از بحران هاي سياسي - اجتماعي دانست و از آن استفاده ابزاري کرد، همچنان که در عصر مشروطه هجرت علما به حضرت عبدالعظيم و شهر قم از مهم ترين عوامل تسليم دستگاه حاکمه در برابر خواسته هاي مردم بود. اين مهاجرت ها به دليل آن که تعداد زيادي از علما در آن ها حضور داشتند و مورد تأييد مراجع وقت نيز بود، تأثيري دو چندان در رسيدن به هدف داشت.
هجرت سيد از يزد به اصفهان و از آن جا به نجف تنها براي فراگيري دانش بود، ولي هجرت وي از نجف به کاظمين هجرتي سياسي بود که در معيت علماي نجف انجام شد، چرا که پس از استبداد صغير، علما در اعتراض به ورود نيروهاي بيگانه به خاک ايران، به توپ بستن مجلس و فرو خواباندن قيام هاي مردمي و حاکميت استبداد قيام کردند. حوزه نجف يک پارچه اعتراض شده بود، موافقان و مخالفان مشروطه از جمله سيد يزدي و آخوند خراساني يک صدا به سوي کاظمين هجرت کردند. يکي از تأثيرات اين هجرت را مي توان قيام همگاني عليه محمدعلي شاه و نيروهاي کمکي او دانست که سرانجام، به فرار او و خروج نيروهاي بيگانه منتهي شد.

پي نوشت ها :

1. ر. ک: ضميمه، سند شماره 13.
2. ر. ک: ضميمه، سندهاي شماره 28 و 34.
3. ر. ک: ضميمه، سند شماره 17.
4. ر. ک: محمد حسن نجفي قوچاني، سياحت شرق، ص 289- 290.
5. سيد محمد کاظم يزدي، عروة الوثقي، ج2، ص 435.

منبع مقاله :
روح اله، شريعتي، (1390)، انديشه سياسي آية الله سيدمحمد کاظم يزدي، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ سوم